دوراندیشی‌های حاج‌ قاسم، نهالی که همچنان ثمر می‌دهد! 

پنج سال از شهادت حاج‌قاسم می‌گذرد و انگار با کنار رفتن غبار و گرد و خاک ناشی از هیاهوی دشمنان، هر روز بیش از پیش با اثرات برنامه‌ریزی‌های اندیشمندانه و درازمدت ایشان بیش از پیش مواجه و آشنا می‌شویم. چیزی که کمک می‌کند بتوانیم اثرات آن برنامه‌ریزی‌های بلندمدت را در حال حاضر در جبهه مقاومت به‌روشنی شاهد باشیم و تبلور عملی آن تلاش‌ها و مرارت‌هایی را که شهید سلیمانی برای داشتن برنامه و برنامه‌ریزی متحمل شدند به عینه مشاهده کنیم. اقدامات حساب‌شده و مستمری که اگر از آن‌ها آگاه شویم در مقابل هجمه‌های روانی دشمن که صورت می‌گیرد، سست نخواهیم شد؛ زیرا متوجه خواهیم شد حاج‌قاسم این روز‌ها را پیش‌بینی کرده بود و برای هر سناریویی در حوزه مقاومت برنامه‌هایی وجود دارد. 

قصدم در این یاداشت اشاراتی کوتاه درخصوص اعتقاد سردار سلیمانی به برنامه و تاکید ایشان بر برنامه‌ریزی‌های موثر و مستمر بود که طی ۱۵ سال حضور در کنار ایشان شاهد آن بودیم. حاج‌قاسم به‌خصوص در حوزه مقاومت نگاه بسیار بلندمدت و عمیقی بود که تلاش می‌کرد با دیدن افق آینده برای تمشیت امور به گونه‌ای برنامه‌ریزی کند که همیشه و همواره از زمان جلوتر باشد و همین است که ما حتی پس از گذشت پنج سال از شهادت ایشان شاهد به‌بار نشستن برنامه‌هایی هستیم که دو دهه قبل و در ۱۰ یا ۱۵ سال گذشته تدارک دیده شده، او به مرحله اجرا رسیده است. 

نگاه برنامه‌محور
حاج‌قاسم همواره به سطوح مختلف نیرو‌ها در محور‌های مقاومت تاکید می‌کرد برنامه‌های سالانه و برنامه‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت خود را ارائه کنند و بر اجرای درست و دقیق برنامه‌هایی که مصوب می‌شدند، تاکید داشت. جالب است که اشاره کنم ایشان همه برنامه‌های رده‌ها در محور مقاومت را شخصا کنترل می‌کرد و پس از ابلاغ این برنامه‌ها، اجرای آن به اشکال مختلف و با نظارت مداوم حاجی رصد می‌شد تا به‌درستی اجرا و عملیاتی شود. درواقع باید گفت که شهید سلیمانی به امر «طرح و برنامه» خیلی تاکید داشت و ما حالا و بعد از شهادت ایشان، شاهد اثرات چنین نگاه و اعتقادی به برنامه و برنامه‌ریزی و کار با برنامه هستیم. 

دلیل گفته من این است که برای هر اتفاقی که در منطقه رخ داده، سناریو‌هایی که حاج‌قاسم دیده و پیش‌بینی کرده، تاثیرگذار بود و به همین دلیل شاهد هستیم علی‌رغم تمام هجمه‌های نظامی، روانی، سیاسی و میدانی که صورت گرفته است، در حال حاضر مقاومت در اوج اقتدار خود قرار دارد. البته ممکن است این امر برای عموم خیلی ملموس نباشد یا پمپاژ خبر‌های منفی نگذارد که حقیقت پیروزی و دست بالای مقاومت به‌درستی به چشم بیاید. در حال حاضر تمامی سربازان اطلاعاتی اسرائیل که زبان فارسی را هم به‌خوبی بلد هستند، در فضای مجازی به‌شدت فعال‌اند تا با وارونه جلوه دادن حقیقت، بذر یأس، ناامیدی و ترس را در دل مردم بکارند. افرادی آموزش‌دیده و مسلط به جنگ روانی که خودشان را به جای مردم ایران جا زده و با گذاشتن کامنت‌های آنچنانی، می‌خواهند در جنگ روایت‌ها خودشان را پیروز میدان نشان دهند. 

این‌ها با استفاده از تمامی امکاناتی که در اختیار دارند در حال پمپاژ خبر‌های منفی و دروغ هستند، در حالی که در بدترین وضعیت اجتماعی، نظامی و روانی به‌سر می‌برند و می‌خواهند با فرار به جلو خودشان را پیروز میدان نشان دهند. 

اگر بخواهیم فهم درستی از وضعیت منطقه و حوزه مقاومت داشته باشیم، باید شاخصه‌ای که حاج‌قاسم همواره به آن تاکید داشت و خودش بسیار به آن توجه می‌کرد را مدنظر داشته باشیم و آن هم سخنان، موضع‌گیری‌های و جهت‌گیری‌های رهبر معظم انقلاب است. حاج‌قاسم خیلی مقید بود که سخنان ایشان را خوب بفهمد و دقیقا در مسیری که رهبری ترسیم می‌کردند، حرکت کند. موضوعی که اگر امروز خوب به آن دقت کنیم، خواهیم توانست تحلیل درستی از اوضاع روز در جهان داشته باشیم و جایگاه شایسته مقاومت را در معادلات جهان پر تنش امروز به‌درستی بشناسیم. در حقیت این شاخص آن قدر برای حاج‌قاسم اهمیت داشت که در تمامی برنامه‌ریزی‌های میدانی و منطقه‌ای که صورت می‌گرفت، اصلی‌ترین ملاک ایشان همین سخنان، موضع‌گیری‌ها و جهت‌گیری‌های رهبر معظم انقلاب بود. 

اگر بخواهیم ببنیم اثرات برنامه‌ریزی‌های حاج‌قاسم کجا خودش را نشان می‌دهد. به نظرم باید توجه کنیم که مردم یمن چگونه هشت سال با دست خالی با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و در مقابل تمامی تجهیزات اسرائیلی و آمریکایی مقاومت کرده، جانانه جنگیده‌اند. همه‌ی این‌ها اثرات ایمان، اخلاص و برنامه‌ریزی صحیح است که به طور کامل و تمام در وجود و شخصیت و مراتب اعتقادی حاج‌قاسم وجود داشت. چنین نگاه و عملکردی کار را به آنجا رسانده که در حال حاضر یمن در محور مقاومت دست بالا را دارد و رعشه بر تن لزران اسرائیل متجاوز می‌اندازد. 

اگر خوب دقت کنیم در حال حاضر وضعیت غزه و لبنانی که این همه فشار روی آن‌ها است و تجهیزات آمریکایی و پول کشور‌هایی که به این گروه کمک می‌کنند به اسرائیل سرازیر شده تا محور مقاومت را در این حوزه از بین ببرند، جواب ندادهات و همه شواهد میدانی نشان از پیروزی مقاومت دارد. 

 ضمنا اگر دشمن نتوانسته است این مقاومت منظقه‌ای و گسترده را در هم بکشند، اثرات همان برنامه‌ریزی‌های درازمدت، دقیق و مبتنی بر شناختی درستی است که حاج‌قاسم در طول ۲۰ سال گذشته انجام داد و ما امروزه ثمرات آن را در منطقه شاهد هستیم. دلیل این موفقیت هم این است که نیرو‌ها و به‌خصوص سران ارشد و تاثیرگذار یک تشکیلات مردمی و مقاوم، این گونه مورد هجوم و تخریب قرار گرفته‌اند، اما همت و شجاعت نیرو‌ها و تشکیلات باقیمانده آن چنین در مقابل مقاومت دشمن مقاومت می‌کنند تا اجازه ندهند اسرائیل که جهان استکبار پشت‌سر اوست، قد افراشته آنان را خم کند. 

تبدیل تهدید به فرصت

این‌ها همه حاصل همان برنامه‌ریزی، آموزش و تشکیلات منسجمی است که شهید سلیمانی پایه‌های مستحکم و اساسی آن را در منطقه و در خط مقاومت بنیان گذاشت و ما امروزه شاهد نتایج اثرات مثبت آن هستیم. حاج‌قاسم از همان ابتدای کار همیشه چالش‌های کار را نیز در برنامه ریزی می‌دید تا اگر یک مسیر با مشکل روبه‌رو شد، راه بسته نشود و حتما سناریو‌هایی پیش‌بینی می‌شد که بتوان هر تهدیدی را به فرصت تبدیل کرد. 

خاطرم هست در برنامه‌هایی که تدارک دیده می‌شد و ما از نزدیک شاهد آن بودیم، در ملاقات‌هایی که با بزرگانی مانند شهید عماد مغنیه، شهید سید حسن نصرا... یا شهید اسماعیل هنیه صورت می‌گرفت، آنچنان افق‌های آینده به صورت دقیق و عمیق مورد توجه قرار می‌گرفت که در حال حاضر و با اتفاقاتی که رخ داده، به‌خوبی می‌توانم ببینم که در دهه‌های قبل با چه شناخت دقیق و عمیقی برنامه‌ریزی شده است که همین الان اثرات آن در تاب‌آوری نیرو‌های مقاومت و دست بالای آن‌ها در مقابل اسرائیل بی‌رحم و تمامیت‌خواه دیده می‌شود و حالاست که متوجه می‌شویم که اگر حاج‌قاسم در طول ۲۴ ساعت، ۲۰ ساعت یا بیشتر با بزرگانی مثل این شهدا بحث و گفتگو می‌کردند، برای پیش‌بینی و تدراک چنین روز‌هایی بود که خط مقاومت بتواند در مقابل هر بحران و آسیبی شاکله اصلی و نیرو‌ها و توان رزمی خود را حفظ کند و اگر انقلاب سنگ دیروز تبدیل به هدف قراردادن قلب اسرائیل با پیشرفته‌ترین موشک‌ها شده است، حاصل آن بی‌خوابی‌ها، هم‌نشینی‌ها و مرارت‌هایی است که باعث شده بود حاج‌قاسم از آغاز جنگ تحمیلی تا لحظه شهادت یک خواب آرام و استراحت کافی نداشته باشد. 

شاید در حال حاضر باور این حرف سخت باشد، اما به خوبی بیاد دارم در سال‌ها پیش که گاهی مطرح می‌شد ممکن است روزی سرپل ارتباطی خط مقاومت در سوریه با دخالت و تنش‌آفرینی غرب از محور مقاومت جدا شود، برای چنین وضعیتی هم سناریو‌هایی پیش‌بینی می‌شد و خوشبختانه در پناه چنان برنامه‌ریزی‌ها و دوراندیشی‌هایی، همچنان نظر نیروی پرتوان مقاومت از لحاظ پشتیبانی و تامین نیاز‌های اساسی برای نبرد راحت است. معنای این حرف این است که حاج‌قاسم و تیمی که روی برنامه‌های خط مقاومت کار می‌کردند بیش از یک دهه قبل خطوط حرکت غرب را در این مدار منطقه‌ای به‌خوبی رصد کرده و به دنبال طراحی نقشه کامل و برنامه‌ای بودند تا هر زمان لازم باشد، بتوانند هر سناریو پیش‌آمده‌ای را خنثی و مغلوب کنند. همین است که من اعتقاد دارم حاج‌قاسم روزی که آرزوی شهادت می‌کرد، خیالش راحت بود که در هر حوزه‌ای از مقاومت صد‌ها و بلکه هزاران نیرو تربیت شده است که نخواهند گذاشت چراغ مقاومت و ایستادگی در قبال استعمار و استکبار غرب وحشی کم‌فروغ یا خاموش شود. دلیل این دعا هم این است که عملیات «طوفان‌الاقصی» عینیتی پیش روی همگان بود و نشان داد نیرو‌های مقاومت قادر هستند هیمنه پوشالی رژیم نامشروع اسرائیل را جلو چشم جهانیان بر باد دهند، به گونه‌ای که این متجاوزان متوهم هیچ‌گاه نتواند حییث و موجودیت نامشروع خود را ترمیم و بازسازی کنند. 

 اینک در پنجمین سالگرد شهادت حاج قاسم عزیز و یاران همراهش آرزو می‌کنیم این پرچم بر افراشته برای سربلندی و عزت مسلمین و جهان اسلام همواره در اهتزار و همچنام افراشته باشد، انشالله. 

کتاب «هم راه» در سال ۱۳۹۹ به روایت سیروس دهقان شیری منتشر شده است. او در این اثر تجارب زیسته خود را از ۱۵ سال همراهی و هم نشینی با سردار قاسم سلیمانی (سال‌های ۱۳۸۹-۱۳۷۴) بیان کرده است.